خستم و کسی جز خودم نمیداند...2

ساخت وبلاگ
توی جاده ام و آهنگ "الکی" از قمیشی را پلی کرده ام. هندزفری را به گوشم میچسبانم. تکیه می دهم. بیتی از ترانه توجهم را جلب می کند: من فقط عاشق اینم /حرف قلبتو بدونم/الکی بگم جدا شیم/ تو بگی که نمیتونم. من فقط عاشق اینم که بگی از همه بیزاری/دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری...+ داشتم فکر می کردم سادیسم به طرز عجیبی بین مردهای ایرانی رواج دارد و گفتن حرف دل هیچ وقت به صلاح هیچ زنی نبوده و نیست. + نوشته شده در  سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ساعت   توسط تی تی  |  خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...ادامه مطلب
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 19:43

پیرمرد: من تک صندلی نمیشینم، من را بزار جفت صندلی یه رفیق داشته باشم. مدیر دفتر: خانم ها کسی حاضر است رفیق این آقا بشود؟

زن ها با صدای بلند: نه:))))

مدیر دفتر: از این به بعد سایت دوست یابی میزنیم

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ساعت   توسط شفتال  | 

خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 6 مهر 1402 ساعت: 20:29

پیامکش آمد بالای صفحه:"طاهره طاهره طاهره طاهره... یاد نامه های ساعدی به طاهره افتادم."دهانم تلخ شد. اما کوتاه تر از دفعه های قبل، فقط سه ثانیه. این بار حتی قلبم مثل سابق نامنظم نزد. فقط اندازه ی یک تپش! انگار مراقبت از خودم را یاد گرفته ام . حتی نگران پیامک های بعدش هم نبودم... فقط کنجکاو شدم که نامه های ساعدی به طاهره را بخوانم.+به یکی از نامه های ساعدی رسیدم که بیش از سیصد بار نام طاهره را نوشته. آخر نامه نوشته : طاهره عزیز من، طاهره تنهای من،طاهره ام، دوستت دارم. + نوشته شده در  سه شنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۱ساعت 21:13  توسط   خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...ادامه مطلب
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 25 اسفند 1401 ساعت: 21:13

صبح زود ایستاده بودم سر خیابان ،منتظر که همکاران با ماشین برسند.

آرام و یواشکی برف می آمد. بلور های برف خوش می‌نشستند روی دستکش و چادرم. فرصتی بود که شکار لحظه کنم و این هم یک بلور از دوربین موبایل شفتالو:)

برف

+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم بهمن ۱۴۰۱ساعت 15:11  توسط   | 

خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:17

می فرماد: از یاد من برو... خسته ام. خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 14:17

یادداشت هایِ یک متولدِ مهر
+اگر بلاگفا روزی باز زد به سرش و خانه کاشانه مان را ریخت به هم، به خانه ی جدید کوچ خواهم کرد.
آی آر.بلاگ.roozayekhoob-1

.

خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 5:50

وقت هایی که توی خلوتم کتاب مورد علاقه ام را می خوانم و یا فیلم میبینم و حتی گاهی ساعت ها فکر میکنم ، جزو بهترین لحظه های زیستنم است. چیزی که توی زندگی خیلی از آدم های اطرافم نمیبینم. حس می کنم تمام این سالهای تنهایی ام موهبتی بود که باید میچشیدم وگرنه از خيلي لذت ها و حتی فکر ها و آگاهی ها محروم می شدم. چقدر زندگی و فکر بعضی اطرافیانم برایم عجیب تر می نماید. آدم ها چطور می توانند اینقدر ساده از کنار بعضی لذت ها رد شوند. من هنوز معتقدم خوشمزه ترین ها در به ظاهر بی اهمیت ترین هاست...و دنیا همچنان در گذر است و چقدر دلم می خواهد خيلي لذت های خوشمزه و خواستنیِ دیگر را بچشم. مثل طعمِ تنهایی سفر کردن و گشتن ، مثلِ رانندگی با سرعت زیاد توی یک جاده ی خلوت، مثلِ چشیدنِ اولین جرعه از شرابِ سرخ، مثلِ رقصیدن انگشت هایم روی دکمه های پیانو و آواز خواندن برای تُ... دنیا چقدر چیزهای خوشمزه دارد ، به خوشمزگیِ تماسِ کفِ پا با علف هایِ خیس و خنک،  و چقدر ما وقت نداریم...  + نوشته شده در  پنجشنبه دوم تیر ۱۴۰۱ساعت 1:39  توسط شفتال  |  خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...ادامه مطلب
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 94 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 5:50

کسی نیست. نشسته ام پشت پنجره و به تاریکیِ خیابانِ دراز نگاه می کنم. خیابان هم این وقتِ شب چه تنهاست. نه صدای موتوری و نه بوقِ ماشینی و نه حتی عابرانی، عاری از هر چه که هست، تنهاییِ دور و درازش را به دوش می کشد. سرم را می گذارم روی میز. خسته ام و نمیفهمم آدم هایی را که از جمع میگریزند تا تنهایی به چنگ بیاورند. شاید دیوانه باشند. شاید هم یک روز مثلِ من کلافه شوند ازاین تنهاییِ کِش دار. امشب حال عجیبی دارم. دلشوره ای ناگهانی به حجمِ تنهایی ام اضافه شده. صدای زنگِ در می آید. این وقتِ شب؟

خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 15:22

می فرماد: "زن یعنی هنر، زیبایی،لطافت، غذایِ روح، تغذیه معنوی و مادی هم "

دنیای امروز از زن سوءاستفاده می کند نه استفاده، اگر زن را در مقام معشوق قرار دهد، تمام زن ها خوب می شوند.مردان هم.

+بشنوید داستانِ پادشاه سوریاکانتا. لینک

خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 121 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 15:22

وقتی ننه و بابا، قبل از خواستگاری با هم هماهنگ نمی کنید که برای کدام یک از پسرهایتان قصد زن گرفتن دارید، تهش می شود اینکه ننه جان برای این یکی پسر خواستگاری می کند و باباجان برای آن یکی!

خستم و کسی جز خودم نمیداند...2...
ما را در سایت خستم و کسی جز خودم نمیداند...2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozayekhoob1 بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت: 2:41